کشور آباد من، گلخانه میخواهد چه کار؟
کشور آباد من، گلخانه میخواهد چه کار؟
قصه معلوم است، پس افسانه میخواهد چه کار؟
با حقوق آنچنانی، زندگانی در رفاه،
کارمند و کارگر، یارانه میخواهد چه کار؟
در جهان، بالاترین آمار دزدی مال ماست
خرده دزدی، غیرت مردانه میخواهد چه کار؟
ما به چوب و رخت چوپانی کفایت کرده ایم،
ملت ما، جامه ی شاهانه میخواهد چه کار؟
بس که با اشک یتیمان، خون دلها خورده ایم
خون دل خوردن، لب و پیمانه میخواهد چه کار؟
ما که دل را کنده ایم از زندگانی عاقبت
اینهمه آواره ملت، خانه میخواهد چه کار؟
اختلاس و رشوه خواری، سنتی دیرینه شد
این بساط خودفروشی، چانه میخواهد چه کار؟
هر چه آمد بر سر ما، از خودی ها بوده است
کشور من، دشمن بیگانه میخواهد چه کار؟
طبع شعرم گر چه از جور زمان گل کرده است
این گل آزرده دل، پروانه میخواهد چه کار؟
https://telegram.me/digar_nabayad_khoft دیگرنبایدخفت
نظرات شما عزیزان: